از عصبیت ها و دعواها فاکتور بگیریم چون که حرف زدیم اوکی شده میرسیم به اینکه همو بعدش دیدیم گفت تو تلگرام برات یه سوپرایز فرستادم همون لحطه نگاه کردم دیدم بلیط های اتوبوسه برای سه شنبه یکم .رو همون صندلی های اون دفعه ای. درواقع کادو تولدم اینه که بریم بام تهران دوتایی . مسلما کل سفر هزینمون دونگی استش .همین که بالاخره اتفاق افتاد پس از کش و قوس های فراوان راضی ام . اینکه درسته دیگه دقیقا روز تولدم نیست ولی گذاشتیم یکم که برامون مهمه. اینکه درسته ترجیح میدادم حالا که روز تولدم نیست دیگه کادوم نباشه ولی خب بیشعور نیستم و نمیتونم انتظار کادو داشته باشم با این وضع مالی الانش. هرچند من برام یه دفترچه پنج تومنی هم بگیره ذوق میکنم ولی خب ماجرا بخاطر نحوه بزرگ شدنش اینجوری نیست کادوها باید گرون و بزرگ باشن نمیدونم چقدر حرف هام تونسته تاثیربذاره.خاص بودن تولدم رو بهم زد ولی اتفاقات . 
خلاصه که اینجوری دیگه .
آذی برام کادوی تولد گرفت . اونم همون بعدارظهری که صبحش امتحان داشتیم فرداش هم اخرین امتحانمون بود تو اون سگ سرما و بارون . یه گوشوارماه و یه پابند ماه . رودوتا دایره هم برای تبریک تولدم نوشته یکی ازین ارزوهای خوب که تهش با اسمی که سیوش کردم و خودش کلی خندیده امضا زده اون یکی به زبان جدیده که دارم یادمیگرم و بلده یکم . قلبم فشرده بود .برا ابن حجم توجه به جزییاتش . برای اینکه رفیقمه . حتی میتونم اون کاغذ برام قد کل کادوش ارزش داره یکمم بیشتر شاید .
+به حد کافی هفته‌ی وحشتناکی داشتم که نخوام ازش بگم .
++ یه دنیا کار دارم و یه حال بد .