کتاب ها امروز اومدن از ندید بدید بازی هام همین که هزار بار دارم ازشون مینویسم:)))

ای که چقدر دلم برای کتابفروشی بودن تنگ شده. هی نگاهشون میکنم قند تو دلم اب میشه.

فهرستشون رو میخونم و هی جون به جونام اضافه میشه باورم نمیشه همچین مباحث شیرینی رو به قصد ازمون قراره بخونم.  حالا هرچی کتاب مبانی مدیریت سازمانی یا همچین چیزی با اون حجم و ورق زشت سایه زنش رو فیلا دارم میخونم :|

یعنی میشه موفق شم؟


ما دو تا پستچی داریم یکی که بسته های موتوری رو میاره یکی کارتونی های سنگین. جفتشون هم خوش اخلاق و فوق العادن  مخصوصا دومی دلم گاهی براش تنگ میشه :))