دانشگاه: دوازده دور رفتم . تو یک دقیقه آخر به شکل استثنایی بعداون همه دویدن تونستم سه دور برم که هنوز نمیدونم چطور:)) خدا کنه اون یه دور رو نادیده بگیره :| ماشین مارال خیلی نابوده .کلی رفتنی درموردش گفتیم . برقش مشکل داشت هیچی نمیشددفهمید گاها یه لحظه روشن میشد و اینا که رفتیم پمپ بنزین دیدیم از کاپوتش دود میاد و اونجایی که کیلومتررو میزنه قاطی کرده بود یچی شبیه اووف انگلیسی  نوشته شده بود . برگشتنی لاستیک  دود میکرد و بوی بدی میداد که یحتمل از لنت بود دیگه کلی مسخره بازی دراوردیم که زیاد ترمز نکنه مجبور سدیم باهاش تا سرخیابونشون بریم:))  یعنی میتونم یاد امروز بیفتم تا ابددبخندم .
عید: دیروز به هندونه داشتم میگفتم که من چقدر دلم میخواد اون کلیپ بمیییر ای مرغ لعنتی رو دوباره ببینم . برا حداقل ده سال پیشه که داشتیمو اینا .میگفتم پیداش اگه کنم روزی عیدمه . امشب دیدم تو استوری تگم کرده عیدمو تبریک گفته .برام پیداش کرد :اشک ذوق مردم قشنگ ...
کلاس :  من فردا میرم از گردن استادم اویزون میشم به نشانه تشکر :))) غروب کلی سرچ کردم تو نت اون سوالی که نکتشو نگفته بود رو پیداکردم دیدم درست نوشتم .  الان نمره ی کوییز و کلاسیمون رو گذاشت بالاخره .. تازه غروب از موسسه پیام اومد که عکس پرسنلی بذار که سهولت نمره دهی شه برا استاد:)) جا داشت بگم هروقت استادم عکس گذاشت حتماا.عررره دوبار.
امروز به مامان گفتم که از تابستون میخوام برم کلاسش نمیتونستم بگم الان میرم :دی. استقبال هم کرد . بعد حتی درمورد ارشد هم گفتم . اونم چیزی نگف ولی اونجوریم نبود که حس کنم با دیوار حرف میزنم . تجربه عجیبی بود .