امروز خیلی ابروریزی بود . من همونیم که کلی رشته های مختلف ورزشی رو امتحان کردم کلی عاشق ورزش بودم و همیشه تلاش کردم کارم خوب باشه توشون . (از درس خوندن بیشتر. یعنی اگه بابام میذاشت خیلی تو ورزش موفق تر و سالم تر بودم حداقل :| )
این ترم ترییت بدنی دارم و خیلی غم انگیزه . اولش که بخاطر دستم یسری چیزا رو نمیتونم انجام بدم :/ امروز داشتیم برا امتحان تمرین میکردیم و فهمیدم دیگه ریه نمونده برام . قبلا ما دور پیست دو میدانی گرم میکردیم و یه دنیا میدویدیم عین خیالم نبود . الان غمم گرفته دور زمین بسکتبال قراره سیزده دور زیر شیش دقیقه رو چطور بدوم اونم وقتی که تو چهار دقیقه فقط نه دور زدم :| البته از خیلی ها بیشتر رفتم ولی کلا برای من خیلی بده چون سی ثانیه اخر داشتم سینه خیزان میدویدم بجای اینکه سرعت بگیرم .
ولی غم انگیز ترین نقطه اونجایی بود که داشتیم ایستگاه هارو میرفتیم . باید زیر یه دقیقه بریم همه رو و من از وسط دراز نشست با توپ که اولین ایستگاه بود سرگیجم برگشت و سر سومین ایستگاه که باید وسیله هارو اینور اونور میبردیم نزدیک بود با مغز بخورم زمین و دیگه تعادل نداشتم تمام تنم میلرزید و همون وری رفتم سمت دستشویی :| تهش گریم گرفته بودم ازین بدنم . الان یه مدته سرگیجه میگیرم سرم گنگ میشه پاهام شل میشه و تعادلم مختل میشه . خیلی ابرو برانه بود . استادم بعد اومد پیشمون بهم سیب و شیرینی داد یکم دراز کشیدم و اوضاع ضایعی بود .
دیشب دکتر بودم . برام ازمایشات برای گوش و اینا داده احتمالا از اونه ولی خب چیز از حس بدم کم نمیکنه و وقتی تمرین نکنم چطوری قراره زیر یه دقیقه اونارو برم . :(