سهم من یه خوشحالی و حال خوب دوارده ساعته بود همین.

فاجعه شروع شد . اون اتفاقی که نباید افتاد و من ؟ وحشت زدم جمع شدم تو خودم میگم تو از پسش برمیای تو قوی و فردا باید برم سراغش... دلم برای حال خوب تنگ شده بود . دیگه تپش قلب نداشتم امروز کلی لبخند زدم . دلم دوباره میخوادش ...


فقط حل شه فقط حل شه .خدایا جلوشو نگرفتی میشه اینجاش هوامو داشته باشی که بی دردسر حل شه فقط:( دیگه نمیکشم نمیکشم نمیکشم .