شنبه صبح از خواب پاشدم برم دانشگاه دیدم نمیتونم و حالم عمیقا بد بود نه میتونستم نفس بکشم نه میتونستم خودم رو سرپا نگه دارم .خلاصه نرفتم و طبق اصل ثابت شده استادی که این همه وقت حضور غیاب نکرده بود انجام داد.همه‌ی کلاسای اون روزم رو هم .
بعدازطهر بهتر بودم اومدم برم کلاس زبان دیدم اسمون پر ابر سیاهه . یکمم دیر راه افتاده بودم . سه تا انتخاب داشتم مسیری که دوازده دقیقه پیاده راه بود مسیری بیست دقیقه ای و یکی که سه چهار دقیقه پیاده روی داشت ماشین میگرفتم و سرکوچه پیاده میشدم و گفتم لباسم خنکه ماشین بشینم . نشون به اون نشون که ساعت پنج دقیقه به شیش بود من نه تاکسی گیرم میومد نه ماشین شخصی رد میشد نه کسی نگاه میکرد نه اسنپ نه تپسی نه ماکسیم (اینا رو همون لحظه نصب میکردم) خلاصه عملا خودمو. انداختم جلو یه ماشین مقصد اول گف نه به زور خودمو چپوندم گفتم میدون جلویی پیاده میشم البته تا میدون پایینی رفت . پول خرد هم نداشت کرایه نگرفت خیراز جوونیش ببینه . اها یادم رفت بگم اخه یه بارون سیل اسا گرفت جاتون خالی نبود :| بعد اونجا که یه ماشین گیرم اومد و ترافیک  و کل کوچه رو بدو بدو شیش و ده دقیقه رسیدم . کلی پله داره بعد اونجا که میخوای وارد شی که پشخوان و ایناست یه در شیشه ای داره که یکم داخله و جلوش سرامیکه . کلاس ما ته راه روی دست چپ این در استش. من اومدم در رو وا کنم سُر خوردم و با در رفتم تو و برگشتم . در این حین که میرفتم داخل با استادم چشم تو چشم شدم و لبخند زدیم :))))) نمیتونم حجم ضایع بودنشو وصف کنم شما یکی رو که اویزونه به دستگیره‌ی این در شیشه ایا که رو دستگیره ازین جینگیلی هایی که صدامیخورن داره رو متصور شین که حین هل دادن در ، پاش سرخورده .:))) رفتم داخل به ترکی میگه در رو ببند من اصلا نمیفهمیدم چی میگه گوشم گرفته بود فقط صدای نفس زدنام تو گوشم بود بعدمتوجه که شدم عین خنگا داشتم میرفتم بیرون در رو میبستم :))))))) اومدم بشینم پام خورد سطل اشغا رو انداختم :)))))))) خیلی داغون بودم خیلیییی هنوزم یادش میفتم استادمو تحسین میکنم که خودشو کنترل کرد:))  تمرینمون یکیش اینجوری بود که بگیم که تو این موقعیت چیکار میکنیم .بیشترین گزینه های پیشنهادی برای کلیدمو جا گذاشتم بود . :)) عملا هممون یه پا دزد درون داشتیم رو نکرده بودیم . الان میگم چرا به این اشاره کردم .
دوشنبه صبح از خواب بیدار شدم و خوشحال که سرمام خیلی بهتر شده و فقط یکی از کلاسام قرار بود تشکیل شه و یهو پریود شدم  هرچی به ساعت کلاسم نزدیک تر میشدم دردم وحشتناک تر میشد . در این حد که خودمو به درو دیوار میزدم . خیلی کشک بود اگه یه غیبت دیگه میخوردم . چون از زودتر شروع کرده بودم قرص و کارای امنیتی رو انجام دادن یکم میتونستم صاف وایستم . تپسی گرفتم که خیرسرم زیاد تکون نخورم رانندش عملا با ترمز رانندگی میکرد. دید من قیافم درهم پیچیده در خویشتن خویش جمع شدم نگران شده بود تازه :/ گفتم میشه کمتر ترمز کنین :| بعد استاد حضور غیاب نکرد:/
امروز قراربوداز یکی یه بسته بگیرم بعد اینقدر هی زنگ میزد من تند اومدم پایین کلیدم بالا رو در موند اومدم برم بالا دیدم باد زده در پایین بسته شده و برق قطعه نمیتونم زنگ همسایه هارو بزنم و ساعت هفت و ربع اینا بود . داشت دیرم میشد هیچکی بیرون نمیومد شمارشون رو هم نداشتم دیرتر زنگ بزنم بگم بردارن اومدم ازشون میگیرم و اینا .  یه نکته دیگم بگم من ازین گیره ماری سیاها که ارایشگرا موهارو شینیون میکنن هزارتا میزنن به سر، ازینا همیشه بابت قابل پیش بینی نبودن موهام تو کیفم دارم . چند وقت پیشا یادمه داشتم کلیدمو برمیداشتم صداشونو شنیدم که افتادن زمین . هزچی نگاه کردم پیدا نکردم که بندازم دور بیخیال شدم و گشتم و گشتم پیداشون کردم و بعد ازکلی کلنجار رفتن و بالا پایین رفتن تونستم در پایین رو وا کنم :|||||||||  دیگه زین پس میخوام بزنم تو کار دزدی:/// بعد اسنپ گرفتم کلی هم گرون بود که برسم به کلاسم و بااااااز حضور غیاب نکرد. کلاس اخریش هم حضور غیاب نکرردددد.  باز از خوش شانسی هام میگم .

+ من کلی برنامه داشتم مامان اینا نیستن یبار دیروقت برم بیرون یا برم بیرون دیر برگردم و کلا نشد که بیرون برم . :|  کلمو کجا بکوبم دقیقا؟؟:|
مطمئنم برگردن هزارتا کار پیش میاد که من دیروقت مجبور میشم برگردم دهنمو سرویس میکنن و فکر میکنن این  یمدت همش تا دیروقت بیرون بودم :////