دیروز روز سختی بود برام . یکماه برنامه ریزی کرده بودم به خودم مطمئن شده بودم خیالم راحت شده بود قراربود از دیروز شروع کنم که صبح جواب اقای الف ب رو خوندم که فهمیدم این راهش نیست و بلکل درخود شکستم .بشدت ذهنم بهم ریخته بود و اعصابم نابود شده بود . حس یک هفته عقب موندن و برنامه یکساله ای که به باد رفت یه مقداری هم ضرر مالی که امیدوارم که یه حدیش رو بتونم جبران کنم .
این مسیر خیلی دشواره . از نظر جمعیتی اطلاعاتی و وابستگی به ریشش . واقعا ترسیدم که موفق نشم . اونجا برگ برنده داشتم اینجا هیچ کمکی نمیکنه هییییچ . رقیب خیلی بیشتر و خب منو از هدفم دور  میکنه . چقدر ممکنه بتونم موفق بشم؟ اینجا سه مرحله میشه .یکی همین از پسش براومدن اولیه استش دومی خودش رو به سرانجام رسوندن با اطلاعات پس زمینه ایه صفر ! ندونستن حتی یک نرم افزار مرتبط و اصلاحات حتی . توصیحاتشو که میخوندم میدیدم لعنتی چقدر چیزاییه که دوسش دارم ولی ادامش خیلی ترس ناکه و اینکه اگه مطمئن بودم تموم شه میتونم هدف اصلیمو تیک بزنم یه چیزی . همونم امیدی نیست ...
میترسم از پسش برنمیام . یه جنگ بی نتیجه دیگه با خانواده بمونه رو دستم ...
قراره شوهرعمم با اون اقا هماهنگ کنه یه روز ببینمش سوالامو بپرسم راهنماییم کنه . امیدوارم اون بگه چی کنم بهتره . اون بتونه کمکم کنه بعد برسم به هدف .اینقدر هدف اصلیمو دوست دارم که بخاطرش حاضرم هرکاری بکنم .

مهردادمهدی ،یکی از نوازنده های محبوبم دیروز پست گذاشت که داره میاد شهرم و باعث شد علاوه بر اینکه یه دل سیر گریه کردم از خوشی ناگهانی یکم حالم عوض شه . بعد این مدت بی حس بودن حسام حسابی قروقاطی طور جریان دارن . اجراش پنجشنبه عه و اون روز اولین جلسه کلاسم استش که نمیتونم غیبت کنم . زین سبب میخوام برم دخیل ببندم که ساعت شیش شیش و نیم باشه اجرا ...
امروز هم تو دانشگاه دیدم که نمایشگاه کتاب قراره پنجشنبه ببرن :| همینقدر خوش شانس طور . ولی اگه کلاسم مزاحم اجرا نشه میشه گفت عدو سبب خیر شد که نرفتم تهران :)) ولی چقدر دوست داشتم برم :( نه بخاطر خود نمایشگاه بلکه میتونستم به دوستای ندیده تهرانیم بگم بیان اونجا ببینمشون:((

+برای اینکه زیاد این چندروز عقب نیفتم رفتم یه کتاب مشترک رو گرفتم . جذاب هم استش بسی .

و باز هم تکرار میکنم کسی اینجا ارشد مرمت خونده یا کسی رو میشناسه که خونده باشه و بهم معرفی کنه یسری سوال دارم.

تو این حال اشفته شب یسری مهمون داریم که واقعا حوصلشونو ندارم . امیدوارم چه خبر از درس تموم میکنی امسال؟ ترم چندی ازم پرسیده نشه