۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پالت» ثبت شده است

60 : تو که ماه بلند آسمون

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
1900 __

57: ev


امروز که ابرای سیاه و سفید کنارهم بودن بدین شکل که پیاده روی اینور خیابون بارون نبود و اونور میبارید .مسلما هم من اونوری بودم که بارون بود. همونجوری که یه نقطه هوا دم داشت یه نقطه باد خنک میزد . ترکیب عطر توت فرنگی و خاک و بارون و پالتی که تو گوشم میخوند شهر مارا بغل خواهد کرد ...

اون موقعیتی که دلم میخواد یهو از هیاهوی مرکز شهر بچرخم داخل اون شبه پاساژ برم ته ، پله هارو برم بالا به مورد علاقه ترین پنجره زندگیم برسم و زل بزنم به ادمایی که راه میرن و خیال پردازی کنم که رفتم تو اون ساختمون نیمه متروکه و بلند سمت راستم .



1900 __

53 : درد کشیدن به امید دوا


یه آهنگ به زبان جدیده گذاشته که ریتم یکنواختی داره و اون وسطا ازین که چندتا کلمشو میفهمی ذوق زده شی . موهایی که هنوز یه خنکی از حموم دارن و فرفریشون هنوز قشنگه رو از پشت گوش بریزی رو صورت و لامپ رو خاموش کنی و همراه اهنگ بپر بپر کنی و سرتو تکون بدی و موهایی که تند تند اینور اونور میرن و هی بچرخی  اونقدری که تی شرت گشادت دورت بپیچه...

کتابه تموم نشدو همین اول کاری از برنامه عقب افتادی ؟ فدا سرت . فردا امتحان دوئه و امروز پات پیچ خورده ؟ فدا سرت.  پالت شیراز اجرا داره و تو اینجایی؟ آه عمیق و چه میشه کرد . باید یه متن کوتاه از کارایی که میکنی به زبان جدیده بنویسی و میبینی که هیچ کاری نمیکنی و دچار یاس شدی؟ آه عمیق تر . همیشه مشکلم با کلاس زبانا اینجا بود که باید از خودمون میگفتیم ... امروز پیش هندونه بودنی کیبورد زبان جدیده رو دانلود کردم دیگه کمتر هی دنبال حرفاش بگردم  و دنبال کلماتی که به نزدیک ترین و عجیب ترین کلمه انگلیسی تصحیح شدن بدو بدو کنم که عوض شن . دیگه خنگ نیستم که نمیدونم چی فکر میکنه گوشیم :)) هی به اسپیس نگاه میکنم که فکر میکردم زبان سومی که بهش اضافه میشه ایتالیایی باشه و هی یاد ذوقی که از فهمش میکنم میفتم سعی میکنم نادیده بگیرمش اون ناامیدی رو .


+اونی که تازه واکینگ دد شروع کرده و هی خودشو لعنت میفرسته کیه ؟:)) به دو دلیل یک اینکه واقعا وقت ندارم هرقسمت رو ممکنه تو چند روز ببینم . دوم اینکه واقعا ظرفیت و کشش هیجان و استرس و ترس اضافه تری ندارم :| 

وی همچنان گات رو ندیده و به تمام ناراضیان از قسمت اخرش پوزخند میزند 


++ فلش رو نیگا کردنی دیدم دوستم یه فیلم هم گذاشته و خب اولش گفتم که چه بازیگرش جذابه .بخاطر موهاش الان قیافش یادم نیست :دی  زدم جلوتر که زیرنویسش رو چک کنم دیدم عه این که زبان جدیده ئه و از حرکت دوستم هیجان زدم :)) خدا حفظش کنه برام . زیرنویسش البته کاررنمیکرد ولیکن که خب :))


+++ دوشنبه به پنجشنبه یه دنیا تکلیف میده و از طرفیم نمره دوشنبه رو خیلی دیر میذاره چرا اخه :( شاید یکی داره میترکه از فضولی که تو اون وضعیت چطوری بوده :)) 


۲ نظر
1900 __

41 : سرزمین بازگشت*


دیروز فوق العاده رو ننوشتم نه؟
صبح کلاس داشتم هشت صبح . بماند یه دنیا با دوستا خندیدیم سر خنگ بازیا و نظریه ای که امیر منتشر کرد :))
خود کلاس که هیچی :))) بعدش البته پریود شدم از درد به خود پیچان خودمو داشتم میرسوندم خونه که بچه های گس داشتن میخوندن . یکم موندم حرف زدیم . یه نیم ساعت بعدش دقیقا مهرداد مهدی داشت اجرا میکرد :(((( اینقدر شکمم درد میکرد نمیتونستم راه برم ولی الان که فکر میکنم چه خوب شد نرفتم . چون تو موقعیت رویایی تری دیدمش .
رفتم اسکن:| تاحالا طبقه بالا که اتاق یه دکتری بود نرفته بودم یه فاز سواحل هاوایی خاصی داشت :)) بعد لعنتی اینقدررر فشار داد گلومو میخواستم بگم حاجی اگه اون کیستو کج کرده تو اینقدر فشار دادی کج تر شد:/ هنوزم رد انگشتاش درد میکنه . قراربود با هندونه برم سینما که نرسیدم کارم خیلی طول کشید یه ربع دیر رسیدم رفتم برای نوازنده جون جوراب خریدم . بعد کلی موندم داشتم یخ میکردم که مائده بیاد خیلییی سرد بود لعنتی . بعد که بغلش کردم گفتم عه من رادیو اکتیویم نباید بغلت میکردم سوژمون بود کلا:))
در حین انتظار از نوازنده جون جایزه گرفتم خر ذوق بودم .
دوستای شقایق هم بودن . رفتیم بازار هرکی یه خریدی داشت دیدم داریم میایم سعدی بچه های گس داشتن  تمام ناتمام پالت میزدن . دوتایی اروم تر میرفتیم که بیشتر بشنوم دیدم مهرداد مهدی نیست دیگه ناامید سدم که بخواد بیاد . یهو بچه ها رفتن کافه ای که ازش خوشم نمیاد کناررنونوایی . داشتیم به هم میگفتیم تزجیح میدیم جا کافه پول بدیم برا چاقاله بادوم و الوچه رفتیم بالا باهاشون خدافظی کردیم پله های تندش رو پایین اومدنی از وسطای پله ها یهو صدای اکاردئون شنیدم یه پله پایین تر دقیقاجلوی کافه وسط پیاده راه بود و منی که از اون وسط پرواز کردم به معنی واقعی کلمه و لبخند گنده ی دندونی که از صورتم جمع نمیشد... مهرداد مهدی وسط پیاده راهی که خیابون خودمونه . تو یه هوای بشدت رشت . غروب و هوای سرد و زمین خیس ارزوی چندین و چندسالم. یهو افتادم وسط ارزوم . پله ها رو پایین اومنی فکر کنم هاگوارتز شده بود که پله ها چرخید و من تو یه دنیای دیگه در اومدم.
کنار درخت بودیم . همزمان که رسیدم اینم چرخید سمت من با لبخند خوش امد گفت بعد سر تکون داد سلام کرد. یه پسره اومد سمتم این وسط وسط داشت میگف اجرا داره و توصیح و فلان گفتم میدونم :)) بلیطم تو جیبمه الانم . گف پس اینو نگه دارم برا یکی که نمیدونه :)) یکم گذشت نوازنده جون برگشته میگه پنجشنبه میای گفتم اره. گفتم اهنگا لو نرن :)) ولی فکر میکنین من میتونستم برم ؟ هرگیز ...
برای اولین بار تو زندگیم عمیقا لال شده بودم .حرف نمیتونستم بزنم باهاش. کار بجایی رسیده بود که هندونه حرف میزد بجام :))) البته بهشم گفتم یه چیزایی ولی خب . هندونه تو اون قسمت حرفای اخر که یسره تشکر و تعارفه طرف مقابل با لیخند سر تکون میده و تشکر میکنه بود گفت پس کلا مرسی اومدین رشت یهو جدی گف رشت؟اروپاعه چیه بابا :)) اینقدر خندیدیم سررحالتش :))
رفتیم از جلو گس که رد میشدیم گفتم اگه اینم پالت بود الان همینجا گریه میکردم یهودتوجه کردم دیدم دارن ماهی و گربه میخونن :| مائده میگف همین تعجب کردم پالت میخوندن میگفتی اگه باشه بعد من کلا نمیشنیدم اون لحظه چیزی که بخوام بفهمم :)) رفتیم خریدمونم کردیم . دوباره با دوست عزیز تبلغات چی مواجه شدیم لبخندزنان رفتیم :))
با لذت رونیمکت خیس اول امام نشستیم میخوردیم و سرخوش ترین بودم . هندونه میگف بدنت الان کشش نداره اوردوز میکنی میمیری :))
اونجا هم بودیم گفتم که یه مقوله داریم به اسم نام گذاری فیلم و کتاب. تو لحظه های مختلف میگیم مثل فیلم شد و اینا یه جملمون عجیبه اصولا هم مسخره وار میگیم.  داشتم اون لحظه که والس تهران رو میزد ،نباید الان چرخید پیاپی؟ گفت چرا بعد دوربین بره بالا و دور شه و اهنگ تیتراژ شه . منم گفتم اسمشم میشه دختری که در ارزویش مرد . گفت مرد چیه عزیزم یخ کرد مغزش را از دست داد هرچی جز چیز احساسی که گفتی با حالی که ازت میبینم:))))
شب داشتم برای  بار نمیدونم چندم ارباب حلقه ها میدیدم که خسته شدم رفتم اینستا دیدم زهرا یکی از پستایی که تو مسیر اومدن به اینجا موندهدبود و ساز زده بود رو برام فرستاده میگه ببین اخه دلم خواست بیام پنجشنبه و دوتا اونورترم بلیط خرید :) قراره با کناریش صحبت کنم من برم اونور . خوشبحال کناریش میشه چون صندلیم جای خیلی خوبی بود .:)) جای مائده خالیه البته دیگه کنارمون جا نیست که براش جور کنم.گفته بودم دیشب که دیگه این ماه پول و فلان .
دیروز روز قشنگ من بود . تا ابد میتونم به ارزوم فکر کنم و باورم نشه ...


*تیتر اسم یکی از اهنگای البومشه و به یاد تمام دفعاتی که از شهرداری رد میشدم تو خیالم یا واقعیت چرخیدم و چرخیدم و دویدم باهاش...

1900 __

21 : آه این دل دل زدن

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
1900 __

4 : گذشته ها گذشته انگار


آهنگ نرو بمان از آلبوم تمام ناتمام رو پلی کرده و بلند بلند همراهش بخوانید و چرخ بزنید . شبی یک عدد.

1900 __