دیشب برای اولین بار با هندونه رفتم کنسرت . ساعت بد بود که اگه خانوادم دقیق خبر داشتن و با توجه به تایم برگشت نمیذاشتن با یسری دروغ و برگشت به خونه هندونه اینا حل شد :)) برگشتم رفیقش اومد دنبالمون . زمین خیس هوا خنک رعد و برق خیابونایی که یجا شلوغ و یجا خلوت بودن خیلییی حس خوبی داشت . یاد اولین کنسرت پالت افتادم که اونم سالنش تو همون مسیر بودو موقع برگشت نم نم بارون بود که میخورد تو صورتم...
و آما خود کنسرت :دی این تنها خواننده پاپ جدیدیه گوش میدم . با اولین اهنگش که شنیدم و به هندونه دادم هم ازینجا عاشقش شدم که شبیه یکی از آهنگ های ایتالیایی که خیلی خیلی دوسش دارم بود . خود خوانندش هم به شدت گوگولی ساده خجالتی و دلنشین بود . قشنگ چندجا براش مردم :)) دوتا آهنگ اجرا کردن بعد صدامشکل پیدا کرد بعد دوباره که برگشت گفت چندتا خوندم و فلان مردم همه گفتن یکی داشت باورش میشد :))) میگفت گیرم اوردین؟ دوتا خوندم ولی اشکال نداره دوباره میخونم . یه چندتا حرکت دیگم زد که نمیگم :دی
آخرشم یکی از اهنگای موردعلاقمو نخوند :| دوست داشتم بزنمش :)) درمورد جای فوق العادمونم چیزی نمیگم که خیلی خوب بود :)) دوبار هم اهنگ اولیه رو خوند . برای اولین بار تو زندگیم با تمام وجودم داد زدم :)) حس خوبی داشت :دی
حس میکنم کلی چیز میز میخواستم بگم که یادم نمیاد:)) بعد دیگه چون خیلی بهم خوش گذشته بود نمیشد ادامه داشته باشه تا صبح از شکم درد نخوابیدم :| هنوزم دارم جون میدم بجاش موقع برگشت از خونه هندونه اینا تاکسیش کولر داشت و منم جلو نشستم اصن یه وضعی:))
اقاااا همههه تیپ زده بودن حتی هندونه هم خیلی شیک و رسمی من تحت هر شرایطی اصالتمو حفظ میکنم و توتالی اسپورت بودم :))
یه ماشینه بود که بطری اب رو روی سقف ماشینشون جا گذاشته بودن داشتن همینجوری میرفتن که اون لحظه که گره خورده بود رفتم گفتم دادم دستش برگشتم هندونه میگف تو نباید یکم تمرین کنی یه حرکتی بزنی . همین بطری جامونده یه خنده میدی برمیگردی؟اگه الان امشب امیر نمیومد ماشین نمیتونستیم گیر بیاریم نباید یه حرکت میزدی برسونتمون ؟:))) اینقدر دیگه یسره گفت و خندیدیم .من کلا هیچ حرکتی بلد نیستم بعد اونم همچین کاری. همه ماشینام اهنگاشو میذاشتن داشتن میرفتن منم که حرصم گرفته بود اونو نخونده همون گوشه برا خودمون گذاشتم :)) نامرد فیلم گرفت و حواشیش یادم بمونه :دی


امروز پیام اومد که با عرض پوزش کلاس فرداتون کنسل و من خوشحال ترین شدم . چون هم فردا امتحان داشتم هم اینکه اینجوری اخرین جلسه که فاینالمون بود دیگه سوم نیست و میره برای پنجشنبه . اونجوری من دوم و سوم امتحان ترم دانشگاه داشتم بعدازظهرش هم این، قشنگ میمردم . فردا قراره ح جیمی رو ببینم و شادمانم و دلتنگ .